اصطلاح و ضرب المثل های طالقان:
دریایی میان پا دنیم ،خشک میبو! یعنی:اگر توی دریا پا بزاریم ، دریا خشک می شود! مصداق بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد یا طاق فرود آید یا قبله کج آید
ترسم هم عراق خُرما دَ بکُوبیم هم تورشه کِنُس: یعنی:می ترسم هم از خرمای عراق بیفتیم هم از، ازگیل ترش
مصداق:ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی کین ره که تو می روی به ترکستان است.
سگ زوری شکار ببری ومیگردهَ خود صحبی لنگ گاز همی گیره!:معنی:سگی را که زور به شکار ببری ، پای صاحبش را گاز می گیرد
اَگِه قورتباغه بن دار بَخانه باران میهَ: اگر قورباغه سبز روي درخت بخواند ميگويند باران ميآيد.
پنج شنبه نان و خِرما همی دیم تا ثوابش مِردِه بک بَرِسِه: پنجشنبه نان و خرما بيرون ميدهيم تا ثوابش به مرده ما برسد.
چايي میان دار دَرِه مِهمان قد بلِند میایه: روي چايي ساقه اش قرار گرفته مهمان قد بلند ميآيد.
خوي بد بدي صدقه دَر هاکِن تا بدي اون خو بر طرف گردَ: خواب بد ديدي صدقه بده تا بدي آن خواب بر طرف شود.
سگی سر او دنکن تِه دَست گِند موک میزَنه: روي سگ آب نريز دستت زگيل ميزند.
شو بي وقت خنه جارو بَیزیئن فرشته ملائکه رَِ خنه میان بيرون دمینگنی: شب بي موقع نبايد جارو بزني چون فرشته و ملائکه را از خانه خود بيرون ميکني.
گرم تندورَ سَرشَ دَپوشي تِئی بک بلا سر میهَ: سر تنور گرم را بپوشاني براي تو حادثه پيش ميآيد.
نِمِک زمین نشان ،به خاطر اين که حضرت زهرا اُو چشم هستهَ: نمک را زمين نريز به خاطر اين که آب چشم حضرت زهرا است.
گشنه رَ خورِش نمی خا، خوو کن بالش : آدم گرسنه اهميتي به خورشت غذا نميدهد ادم خواب الود اهميتي به بالشت نميدهد.
عروس رقص بلد نيه میگو زمین ولهَ: عروس رقص بلد نيست ميگويد زمين کج است ( هموارنيست).
دست که نِمِک نِداره باید ساتور بزبِن: دست که نمک ندارد بايد آنرا زير ساتور گذاشت.
اُو که سَرِ دِ بُگذِرِه چِه يِک وَجه چِه صد وَجه: آب که از سر گذشت چه يک وجب چه صد وجب.
شاه که سير بو خنه خواه زير دَستون نی ، حتی کِشنه ایی بک بَميرن:شاه که سير باشه ميخواهد چکند که زيردستها گرسنه اند.
شاه شاخ دار بِخاستی ليسِک هم ،راه کَت: شاه خواستار حيوان شاخ دار شد حلزون هم به عنوان شاخ دار به راه افتاد.
آدِم دِل خوش بو خِنِه ش کرک لان بو: دل آدم خوش باشد خانه آدم لانه مرغ داني باشد(جای کوچک باشد)(اگر آدم دل خوشي داشته بشد زندگي در جاهاي كوچك و فقيرانه نيز قابل تحمل است).
آدِم بي مار و خوهر بمانه بي همساده نَتنه: انسان بدون خواهر و مادر مي تواند زندگي كند اما بدون داشتن همسايه خوب زندگي مشكل است.
اویی همراه آسِمان لا هَسِّته ، زمين زير اَنداز: آسمون برايش لحاف است و زمين برايش زير انداز.
عَجول آدِم يا چاه میکبه يا بی راه: انساني كه در كارهايش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمي رسد.
اسب هَدا خَر بَگيتِ خُشالي دَ پَر وگيتِ: اسب خودش را داد و به جايش خري گرفت و از خوشحالي هم به هوا مي پريد(كسي كه چيز با ارزشي را بدهد و در ازايش چيز بي ارزشي را بگيرد و خوشحال هم باشد!).
اندی مَار بُخُردی تا اَفي گرستی: آنقدر مار خورد تا افعي شد(شخصي كه به واسطه انجام كار خلاف زياد به صورت يك خلاف كار حرفه اي در آمده باشد).
آخر ماسّته دشان: آخر ماست را ريخت(سر آخر نتوانست كارش را تمام كند).
خودتَ دَرزِن بَزِن دیگران دَ گوالدوج : يك سوزن به خود بزن يك جوالدوز به ديگران.
با پيغام پسقام اسبی بک ، اویی بک جو نَمی بو: با پيام فرستادن براي اسب اسب جو نمي خورد.
یه پیاله ماست چنِّدی راغن دره: يك كاسه ماست چقدر روغن دارد.
آش كه جا د ِكردِ همه انه اَنگوشت میزَنِّنِ: آش آماده اگر در ظرفي ريخته شود ازهمه طرف به آن انگشت مي زنند(اگر دختري خود را بزك كند همه چشمها را به دنبال خود دارد).
اِمسالِه چوچوک پارسالِه چوچوک رِه جيك جيك یاد هَدا: بچه گنجشك امساله مي خواهد به گنجشك بزرگتر از خودش آواز خواندن ياد بدهد. چوچوک =ميچكا (لهجه بالا طالقان)= گنجشک
اوو به امام هََندا تش به يزيد: آب به امام نمدهد ونيز آتش به يزيد هم نميدهد.
طور و دیوَنه یه محلِّی بک وَسِّه: يك ديوانه براي( بهم ريختن) يك محل كافي است.
آش بخوردن قزقانی سر مِزِّه دَره ،زن نومِزِّه سَر: خوردن آش سر ديگ مزه دارد و زن هم در دوران نامزدي جذابيت بيشتري دارد.
خجیرخَربِزه شال نَصيب میبو: خربزه رسيده نصيب شغال مي شود(چيزخوبي نصيب كسي شده كه لياقتش را نداشته است).
لوبیایی همراه واش دی اوو میخوره: كنار ساقه لوبیا، علف هم آب ميخورد(كسي كه با چسبانيدن خود به بزرگي براي خودش شهرتي به هم بزندوبه اين طريق امرار معاش كند).
زمین بَخِردِه آدِم داری بن دَ درمیورَ: آدم زمين خورده درخت را از ريشه ميكند.
گربه رَ بگوتن : تئی پیشاو دِوائِه وِگرست سَرشَ خاك دِپاشي: به گربه گفتند كه ادرار تو دارو است گربه روي ادرار خود را با خاك پوشانيد(اگر از آدم بد ذات چيز را بخواهي هرچند در توان او باشد از تو دريغ مي كند).
باجناق باجنا ق رِه بَد دارن زن پِیر هر دِو رَِ: با جناق از با جناق بدش مي آيد و پدر زن از هردو.
بِرمِه مینه اما نان هانمیدی: گريه ميكند ولي نان نميدهد(كسي كه براي افرا د فقير دلسوزي ميكند ولي حاضر به كمك به آنها نيست).
بِ رار كِه فَقيره هَفت پِشت غيره :برادرش اگر فقير باشد مي گويد نسبتي با من ندارد.
ببامه ابرو ویگیره چُشش کور کُرد: ابرو را درست كند زد چشمش را هم كور كرد(كسي كه ميخواهد نقصي را بر طرف كند اما بيشتر خرابي به بار آورد).
پيش دَكِتي پِی سَر رَِ هم نیه کن : افتادي به پشت سرت نيز نگاهي بنداز(اگر به مال و مقامي رسيدي به افراد زير دست خود نيز گوشه چشمي داشته باش).
پلو احمدِ شه فاتحه ممد: پلوی احمد را مي خوري وبراي محمد فاتحه مي خواني!(از كسي كه به تو نيكي كرد تشكر نميكني ولي از ديگري تشكر مي كني).
پر كنگِ شلوار خشتك نِدار وچه باد كنّه: شلوار پدرش كهنه و پاره است بچه اش تكبر مي كند!(فرزندي كه پدرش فقير باشد ولي با اين حال افاده داشته باشد).
پسته بي مغز دِهون واز هَكِنِه رسوا میبو: هنگامي كه پسته دهان بسته بدون مغز را باز كني رسوا مي شود(كسي كه نسنجيده سخني بگويد و خود را رسوا نمايد).
کسو كد خدا گرستی: کسو (لاک پشت ) كدخدا شد(فرد بي تجربه و بي لياقتي به پست مهمي رسيد).
پز عالي جيف خالي: افاده زياد با جيب خالي(كسي كه آه در بساط نداشته باشد ولي اهل تكبر و افاده باشد).
تِئی تَش مِا رَِ گَرم نَكِردِ بلکه مِا رَِِِ كور هَاكِردِ: آتش تو ما گرم نكرد كه هيچ ! دودش چشم ما را كور كرد(كسي كه بخواهد كمكي بكند اما ضرر زيادي برساند).
تو میگوی گلدسته همه میگون هَسِّته: تو كه بگويي گل دسته همه مي گويند درست است(خانم هايي كه از شوهرانشان مي خواهند احترام آنها را داشته باشند تا ديگران هم از شوهرانشان تبعيت كنند).
کسی که آسیویی ور میخوسهَ همه شو پادشاه خو رَ مینه: كسي كه كنار آسیاب ميخوابد خواب پادشاه شدن خود را مي بيند(فردي كه با داشتن مال اندكي آرزوهاي بزرگي را در سر بپروراند).
تا تِئی دار میوه دره جواب سلام ته همیدیَن :تا هنگامي كه درخت تو ميوه دارد به سلام تو جواب مي دهند(تا موقعي كه صاحب ثروت هستي به تو احترام مي گزارند).
تو كه راغون نِداشتي وينگوم چِه كاشتي: تو كه روغن نداشتي چرا بادمجان (كه روغن زيادي براي سرخ شدن ميخواهد) كاشتي؟
تَشی سَرِ تَش هَنا :روی آتيش آتيش گذاشت(هنگامي كه دو خبر بد را پشت سر هم به يك نفر بدهند).
تِرشِ اِنار شيره نمیبو: انار ترش شيرين نمي شود(كسي كه به زور و حيله بخواهد خودش را در دل مردم جاي دهد).
- در رَ میزَِِنه ، دیوار گوش هَمیدی :به در میکوبه تا دیوار بشنوه
- میان گزنا، میدان ازنا :از درون مانند گزنه خشن و از بیرون همچون گشنیز لطیف.کنایه از ظاهر و باطن افراد
- دست که نمک ندارَ دنگن ساتوری بن. :دست که نمک ندارد باید آنرا زیر ساتور گذاشت.
- سالی که نکوست از بهارش پیداست : شامی که کدوست از نهارش پیداست. مشابه فارسی میباشد
- خنه میان تلا دنیه ، کرگ سالاره: توی خونه ای که خروس نباشه، مرغ سالاره
تلا:خروس (گویش بالا طالقان)
- شو سیو، گو سیو: شب سیاه و گاو سیاه. همانگونه که گاوِ سیاه در شبِ تاریک به چشم نمیآید، دزدی در دلِ شب هم از دید بسیاری مخفی میماند بنابراین این مثل هشداری است که در این موقع ذکر میشود. اگر کسی بخواهد در شب با لباس ساده یا کفش ساده بیرون برود این مثل را میزنند یعنی کسی متوجه عیبهای لباس نمیشود.
- شغال بگوتن تئی گواه کیه؟ بگوت: مِینی دم: به شغال گفتند گواه تو کیست؟ گفت دمم هرگاه درباره موضوعی از شخصی شاهد و گواه بطلبند و او یکی از نزدیکان و حامیان خود را معرفی کند، این مثل آورده می شود.
- عروس رقص بلد نیه میگو زمین چاله داره :عروس رقص بلد نیست میگوید زمین پستی و بلندی دارد یا (هموار نیست) زمانی که به کار میرود که فرد مصر بهانههای بیموردی میآورد.
- گُوسبَن هرچی لاغر بو، شو کی پشمشی سر می خُسه گوسفند هرقدر هم که لاغر باشد، روی پشم خودش میخوابد. این مثل را در مورد افرادی می زنند که بافقرشان میسازند و دست نیاز پیش دیگران دراز نمیکنند.
- مهمون ، اول شو طلا ، دوم شو نقره ، سوم شو مس ، چهارم شو خرس: مهمان در اول شب مانند طلا عزیز است ، در شب دوم مانند نقره گرامی ، در شب سوم مانند مس کم بها و در شب چهارم مانند خرس پرزحمت و پرخور است.
- نمک رَ نشان به خاطر اینه آو چشم حضرت زهرا هسته :نمک را زمین نریز به خاطر این که آب چشم حضرت زهرا است
- پنج شنبه نون و خرما در مینه تا برسه ثوابش مایی مرده رَ :پنجشنبه نان و خرما بیرون میدهیم تا ثوابش به مرده ما برسد.
- تِ تش ما رَ گرم نکُرد تِ دود ما رَ کور کُرد: آتش تو ما گرم نکرد که هیچ ! دودش چشم ما را کور کرد. کسی که بخواهد کمکی بکند اما ضرر زیادی برساند
- تو که راغون نداشتی چطو بادمجان بکاشتی: تو که روغن نداشتی چرا بادمجان (که روغن زیادی برای سرخ شدن میخواهد) کاشتی؟
- تشی وچه پشت دست می کشه میگو چندی نرمه! :جوجه تیغی دست پشت بچه اش میکشه میگه چقدر نرمه! کنایه از عزیز بودن فرزند.
مانند : قلاچ به لی لَش : بچه کلاغ با همه زشتی برای مادرش شیرین است.
- تشی سری لانه، باغ بیگیتی ؟ بالای لانه جوجه تیغی باغ خریدی؟ اگر کسی در همسایگی فردی نابکار خانه ای تهیه کند یا با چنان آدمی وصلت کند یا شریک شود دیگران در نکوهش از عملش این مثل را می زنند که تو کنار لانه جوجه تیغی که دشمن صیفیجات است باغ گرفته ای؟
گَپ بیزین نه لاغر مینه نه چاق :حرفي كه چاق نميكند لاغر هم نمیكند.
كنايه: حرفي كه به آبرو و عزت انسان نميافزايد چرا بايد گفته شود كه از آبرو و شخصيت انسان كم كند؟
کلنگ اگر طلا سردبندی سر به گون بته داره:بمعنی اینکه اگر سر کلنگ از طلاببندی هنگام که برای کندن بوته گون به دشت وصحرا میروی باید سر کلنگ به زیر گون برود !
نه در انگنم نه سرانگن :معنی نه میتوانم بیرون بی اندازم و نه می توانم نگه دارم . مشابه نه راه پس دارم نه راه پیش.
درانگن : بيرون انداختن.
سرانگن : به سر انداختن.
شب چره : شب+ چر بمعنی: شب هنگام تناول نمودن است، شب نشيني در زمستان پاي كرسي و شب چره خوردن شامل {كشمش ،گردو،نخودچي ،شيريني وكلاس (توتك محلي)وتخمه وتنقلات ديگر} .
خوشا بحالوم پیشین پیالوم : نوبتي هم باشه نوبت من هم فرا رسيده . بيشتر براي جوانان مجرد در امر ازدواج گفته مي شود.
پيشين:جلو
پيال : يكي مانده به نوبت
وچه اي قبر :به معني. قبر بچه ، كنايه از كفش بزرگتر از اندازه خود.
دم زرچيني قرار : به معني مانند عقرب ، كنايه از زباني گزنده داشتن
ماري قرار :به معني مانند مار ، كنايه از زباني گزنده داشتن .
وره بِرِش:چیدن پشم گوسفند با دوارت دوارت= قيچي بزرگ پشم زني دام
كرگ بيمه مرغانه غاز كنه كينش وزري : مرغ خواست تخم غاز را بكند كونش پاره شد. كنايه از كسي كه يك كار بزرگي را بعهده ميگيرد ولي توانايي آن كار را ندارد.
خري لگد د خر د نمي كوشه:لگد خر خري ديگر را نمي كشد، كنايه از جنگ ونزاع بچه ها در خانه .
پی یر یوبور مینه پسر دس به کمر : یعنی پدر در کار عمومی و عام المنفعه کمک می کند ولی پسر مغرورش برای کسی تره خورد نمی کند. یوبور= youbor کسی که در کار دسته جمعی ، بیشتر همیاری و مساعدت میکند. داوطلب کمک.
بزک بسته رو نین وازکن و رقصش و بین :در باره شخصی به ظاهر سربه زیر در حالیکه ممکن است خیلی شوخ طبع و یا جنجالی باشد ، می گویند.
خرخر حریف نی پالان گاز می گیره: در باره شخصی که قادر به مقابله با شخص دیگری نیست و به اطرافیان او لطمه می زند ، می گویند.
گرسنه کلاس خومینه برهنه کرباس :برای کسی که خوابهای ایده آل می بینه ، می گویند.
مارو مینه یه ور یه ور مشو : در باره کسی که با کسی قهر ، میگویند.
هر کجه می خوای منه ببر خانه مانی درد دل نبر: برای کسی که از خانه اش بیزار است ، می گویند.
تو قهر کنی قلاچان سیاه سر منن :تو اگر قعر بکنی کلاغ ها برایت سیاه می پوشند(به تمسخر).در باره قهر کسی که بی اهمیت تلقی می شود ، می گویند.
امسالی چوچک پارسالی چوچکی یاد همی دی : درباره کسی که به برادر بزرگتر از خودش ایراد می گیره ، میگویند.
مفت بو کفت بو: کسی که از چیز رایگان هرچه باشد استفاده می کند و مثل :شراب مفت را قاضی هم می خورد.
آن دَ نترس که های هوی داره آن دَ بترس که سر به تو داره :از افرادی که سرو صدا می کنند کمتر از افرادی که تودار هستند باید ترسید.
زردسگ برار شغاله: مقایسه دو فرد بدجنس و ناصالح است با یکدیگر
گربه دستش به گوشت نمی رسه مگو: صغیری ماله یا بو همی دی: درباره کسی که به چیزی دسترسی نداره و توجیهی برای خود می نماید ، گویند.
همه رَ مار میزنه ما رِّ ماچیکول(مارمولک صخره ایی): مشابه همه ر برق می گیره مار چراغ نفتی .
کلند اگر خنجر درست کنی سر به گون بوته داره : درباره افرادی گفته می شود که پیشرفتی داشته اند و گاهی اعمال اولیه خود که در سطح پایین است را انجام می دهند. کلندkoland= کلنگ یک طرفه سر پهن
خر قابل گنگر : این خر است که باید کنگر (علف بی خاصیت) بخوردبعبارتی دیگر خلایق هرچه لایق و اشاره به شخصی که لیاقتش در سطح پایین.
شال مار عروسیه :بعبارت دیگر هوا گرگ و میش و هوای خوبی نیست و به لحظه ای که آسمان در روز داره تاریک می شه و گرد و غبار وجود داره و می خواد باران زیادی بباره.
شیرین دشمن و گویی شاخ:کنایه از اولاد و داماد . دشمنی شیرین تر از اولاد نیست ..شاخ گاوی بدتر از داماد نیست.
فلانی سرشو داره می خوره یا سرخوری داره: اشاره به کسی که چشم طمع در مال اندوزی داره و یا داره کار خطرناکی می کنه .
فلانی خیلی ختمَ :اشاره به کسی که خیلی زرنگ و به دنبال منافع خودش .
بزک بسته رو نین وازکن و رقصش و بین : بزغاله را نبند باز ش کن و تحرکش را ببین ،در باره شخصی به ظاهر سربه زیر در حالیکه ممکن است خیلی شوخ طبع و یا جنجالی باشد ، می گویند.
خرخر حریف نی پالان گاز می گیره : در باره شخصی که قادر به مقابله با شخص دیگری نیست و به اطرافیان او لطمه می زند ، می گویند.
چو نتراشیده نجار نتراشیده، قبای بدوته خیاط ندوته، آرد آسیو گرستی اما آسیو نیدیه جواب: سنجد
گسنه کلاس خو مینه ، برهنه کرباس :آدم گرسنه خواب توتک را میبیندو آدم بی چیز و لخت خواب لباس را .برای کسی که خوابهای ایده آل می بینه ، می گویند.
ما رَ مینه ، یه ور یه ور مشو: ما را می بیند کج کج راه میرود . در باره کسی که با کسی قهر ، میگویند.
هر کجه میخوای منه ببر خنه مانی در دل نبر: برای کسی که از خانه اش بیزار است ، می گویند.
تو قهر کنی قلاچان سیاه سر منن: اگر تو قعر کنی کلاغ های سیاه برای تو سیاه می پوشند درباره قهر کسی که بی اهمیت تلقی می شود ، می گویند.
امسالی چوچک پارسالی چوچکی مقدمیه :درباره کسی که به برادر بزرگتر از خودش ایراد می گیره ، میگویند.
مفت بو کُفت بو: کسی که از چیز رایگان هرچه باشد استفاده می کند و یا شراب مفت را قاضی هم می خورد.
از آن نترس که های هوی داره آن د بترس که سر به تو داره : از افرادی که سرو صدا می کنند کمتر از افرادی که تودار هستند باید ترسید.
زرد سگ شغالی براره: مقایسه دو فرد بدجنس و ناصالح است با یکدیگر
.
کلند اگر خنجر درست کنی سر به گون بوته داره: درباره افرادی گفته می شود که پیشرفتی داشته اند و گاهی اعمال اولیه خود که در سطح پایین است را انجام می دهند.
گون بوته ی سر بنشتی: روی بوته گون نشسته است ، کنایه ازشخصی که در یکجا آرام و قرار ندارد
زِنکان خدای مردکانن : زن ها خدای مرد ها هستند ( نهایت زن ذلیلی)
خدا الش کنه: خدا او را اهل کند.
داری مینشانم دیره وختی سایه شی زیر نشینم روز سختی
درختی میکارم تا در آینده از سایه درخت استفاده ببرم . کنایه از اولاد است که در وقت پیری اعصای دستش باشد.
گوو بُمرد گوساله بوسی : گاو مُرد ، گوساله از او جدا و رها شد کنایه از فوت والده است که وی از حمایتش خارج و بی کس و یاور شد.
بُوسی bousi= پاره شد، معمولا" به طناب یا رشته و ریسه ایی اطلاق میشود که به واسطه پاره شدن از اتصال رها شده باشد.
گوو بُمرد واره بوسی :گاو مُرد ، واره از او جدا و رها شد.
واره: مشارکت در شیر دام که بطور هفتگی عده ای از همسایگان در روستا برای اینکه از مقدار بیشتر شیر استفاده بهینه گردد، به همدیگر قرض میدهند تا بتوانند فرآورده های لبنی بیشتری تهیه نمایند . مقدار پیمانه قرضی شیر (چو خط )میگویند و بدین قرار است که نفری که شیر به نفر دوم قرض میدهد برای پیمانه دو عدد چوب نازک و یکسان تهیه میکنند و به میزان شیر قرضی پوسته دو چوب را به یک اندازه می تراشند و یکی نزد خود یکی نزد همسایه می ماند تا هفته آینده که نوبت شیر رسانی به او رسیده باشد.
تاريكِ جا بنيشْتی روشنايي رَِ مپِنَه: در تاريكي ايستاده و جاي روشن را زير نظر دارد.
كنايه: در سايهها حركت ميكند و با سياست كارش را پيش ميبرد و بدون هياهو اوضاع را زير نظر دارد.
خاك پِشْتْ تَشِ دَ عَملْ میه: از آتش خاكستر فرو ميريزد.
كنايه: چه بسيار افراد با اصل و نسبي كه به اشخاصي سبكسر و پوچ مبدل شدند و چه بسيار نسل دونمايهاي كه به مقام و منصب رسيدهاند. اشاره است به اهتمام در راه خودسازي و تعالي خواهي انسان كه ارتباطي با اصل و تبار انسان ندارد.
تا تندور داغه نان دبست: تنور داغ است بايد نان را پخت، در صورت سردشدن، نان نيمپخته ميشود و بخشي از آن هم به ديواره تنور ميچسبد.
كنايه از اعمال انجام كار در موعد مقرر و گاهي حاضرجوابي لازم است در غير اين صورت با طي شدن زمانِ مناسب، ديگر انجام آن كار بيفايده است.
گون بوته ایی سر بنشتی: روی بوته گون که گیاه تیغ دار است نشسته است.کنایه از کسی که آرام وقرار نداردو در جایی که هست می خواهد زود کوچ کند
حرفْ قيمتْ دارْه: هر حرفي قيمتي دارد. كنايه ازقدر گوهر كلام را بايد دانست تا بر سر هر بازار بيمقداري آن را حراج نكرد.
خدا بيامِرزِه مِرْدِه رَِ، كَفن دَكُرْدِی زنده رَِ: خدا مرده را بيامرزد كه باعث شد زنده صاحب كفن شود.
كنايه: به واسطه فوت كسي، بسياري به واسطه ارث، ديه و ... به نان و نوايي ميرسند.
کِل خر و چموش قاطر ،شوکی یه جا دَرُِِن: كسي كه خر كندرو دارد و آن كسي كه قاطري چابك و تندرو دارد نهايتاً براي شبماندن در يك كاروانسرا به سر ميبرند.
كنايه از دلالت بر آهستگي و پيوستگي دارد. لذا شتاب و عجله در پيمودن راه، انسان را از مقصد غايي او آن طرفتر نميبرد.
دُو رَِ بَيَدی گُمان کُرد خالِی ماسّته: دوغ را ديد گمان كرد ماست است.
كنايه: به كسي گفته ميشود كه با اندك امكانات، يا پست و مقام، يا علم و يا هر چيز ديگري مغرور گشته و چشم از واقعيتها ميپوشاند و دچار افاده و غرور ميشود.
رَجِه ای سَرِ اَفتابِه: آفتاب رادرزمینهای بالاو نوک (بلندی)می توانی ببینی.
كنايه: روزگار پيري و پايان عمر را ميرساند،یا روزگار بهتر زمانی است که بسوی بلندی برسی و آنجا روشنی است.
عیدی روزان مرغانه رنگ می نن: تخم مرغ رنگ كرده در روز عيد براي تزيين سفره كارايي دارد.
كنايه از هر چيز در زمان و مكان خود نيكو قابل استفاده است. اگر زمان و مكان مناسب آن بگذرد بلااستفاده و بيمعنا خواهد بود. (درطالقان جهت آرايه سفره عيد نوروز، تخممرغها را با طيفهاي مختلف رنگآميزي ميكنند).
عَروس کِل و عیبور بَ گوز هم بدا: سر عروس كچل بود و عيبش كم نبود، باد معده هم در كرد.
كنايه: ایراد زیاد داشت یکی هم اضافه شد،آبروريزي شد .
اویی لوک کُوپا هستهَ: دسته علف او مانند حجم بزرگی از علف است.
لوک=دسته علف کوپا=انبار علوفه(انباشته شدن دسته های بزرگ علوفه)
اين مثل به شخصي اشاره ميكند كه دلاور و پرتلاش و خستگيناپذير است.
كِرْكِ كينْ چو دمینکنه: کون مرغ را چوب فرو میکند.کنایه از شیطنت و آرام و قرار نداشتن است.
كِرْكِ كينْ دارْه، غازْ مرغانِه مینِه: کون مرغ دارد و تخم غاز ميگذارد.كنايه :چون خيلي زرنگ و فعال است بنابراين بيشتر از ظرفيت و امكانات موجود سود حاصل ميكند.
كمتر بُخُور، جمعترْ بُخُوس: كمتر بخور، جمعتر بخواب.
كنايه: قانع باش و طمع نكن تا به دردسر نيفتي.
كوه رَِ وَرِه میچره، خَنِه رَِ وَچِهْ: كوه را بره ميچرد، خانه را بچه.
كنايه: خانوادههاي پرجمعيت و عيالوار هميشه تهي از اقتصاد قوي ميباشند.
گَرَن بزْ جوئردستدَ اُو می خورَ: بز گر در سرچشمه آب مينوشد.
كنايه: بعضي از افراد بدتركيب و بدظاهر در باطن خود را بسيار ستايش ميكنند و از خودراضياند و به كمتر از حد عالي، راضي نيستند.
تشنا مار (Teshna maar): يعني مار تشنه
هر چه مار تشنه تر باشد براي سيراب كردن خود بيشتر در كنار چشمه يا نهر آب مي ماند در مواقعي استفاده مي شود كه فردي بسيار تشنه باشد و خيلي آب بنوشد كه به مار تشنه تشبيهش مي كنند.
بخس درانَ شو دره ! (Bokhos darana show dara):بخواب ته دره هنوز شب است.
مسلم است كه نوك كوه روشنتر از ته دره است.به كسي مي گويند كه براي بيدار شدن در صبح تنبلي كند .
:: موضوعات مرتبط:
اصطلاح و ضرب المثل های طالقان ,
,
:: برچسبها:
اصطلاح و ضرب المثل های طالقان ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5 |